در دولتهای گذشته و بهواسطه انگیزههای مختلف سیاسی و غیرسیاسی، مدیران مختلف دست به کلنگ شده و انواعی از طرحهای عمرانی را در سطح محلی و ملی کلنگزنی کردهاند؛ کلنگهایی که هرگز کند نشدند تا دهها هزار طرح راکد و نیمهتمام را به یادگار بگذارند؛ طرحهایی که امروزه بعضاً شکل میراث فرهنگی و آثار باستانی به خود گرفتهاند.
کمبود منابع مالی، نداشتن اولویت و توجیه، عدم همگنی سیاستگذاریها و تصمیمات منفرد بهجای برنامه محوری، سبب شده که اکنون بیش از ۶۰ هزار پروژهی رهاشده وجود داشته باشد که ارزش ریالی موردنیاز برای تکمیل آنها، حتی از کل بودجه کشور نیز بیشتر باشد.
در استان کرمانشاه، وضعیتی مثل دیگر نقاط کشور وجود دارد و ریاست اسبق سازمان مدیریت و برنامهریزی کرمانشاه، از مجموع ۷۱۲ پروژه نیمهتمام خبر داده بود که ۶۲۵ پروژه استانی و ۸۷ پروژه نیز ملی است. حال اگر طرحها و پروژههایی که نیازمند به تعمیر و بازسازی هستند را هم لحاظ کنیم، تعداد و اعتبار موردنیاز را قطعاً باید دو برابر در نظر بگیریم.
اعتبار موردنیاز برای پروژههای نیمهتمام استانی را آقای امیریمقدم استاندار سابق کرمانشاه، رقمی بالغبر ۷۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده بود که بر اساس برخی گزارشها، حدود ۱۰ هزار میلیارد مربوط به طرحهای استانی و ۶۰ هزار میلیارد تومان هم مربوط به طرحهای ملی یا ملی_استانی است.
این در حالی است که اگر تمام اعتبار عمرانی استان فقط به تکمیل طرحهای استانی اختصاص یابد، حدود ۷ سال زمان میخواهد و سهم اعتبارات ملی با روند فعلی، بعید است تا دو دهه دیگر هم محقق گردد. فقط اعتبار موردنیاز برای پروژهی قطار شهری کرمانشاه بیش از ۷ هزار میلیارد تومان است که حدود ۶ برابر بودجهی عمرانی استانی است.
طنز ماجرا، عمر متوسط بهرهبرداری از پروژههای عمرانی در کشورمان است که به ۱۷ سال افزایشیافته است؛ یعنی میتوان اینگونه گفت که در یک دولت، کلنگی بر زمین زده میشود و در چهار دولت بعد به افتتاح میرسد.
در بحث استانی و با لحاظ عمر مدیریت استانداران کرمانشاه، اگر پروژهای امروز در استان ما کلید بخورد، امید میرود در زمان هشتمین استاندار بعدی انشاءالله افتتاح شود!
*بسیاری از طرحهای عمرانی نیمهتمام، پروژههای هستند که عملاً هیچ تصویری از آینده آنها در ذهن وجود ندارد. بهجرئت میتوان گفت که با روند فعلی، تکمیل پروژههای نیمهتمام عمرانی به یک عملیات غیرممکن تبدیلشده است و حجم بسیار عظیمی از منابع کشور که در این پروژهها هزینه شده و بعضاً الآن فقط خرابهای از آنها باقیمانده را باید بزرگترین حیفومیل اقتصادی تاریخ کشور دانست. نگاهی به اعداد و ارقام، بهخوبی گویای این مدعا خواهد بود.*
بر اساس آخرین آمار رسمی، در حال حاضر حدود ۶۲ هزار پروژه نیمهتمام در کشور داریم. اگرچه برخی نقلقولها از ارقامی بالاتر هم خبر میدهند؛ مثلاً آقای جمالی معاون وزیر کشور، این تعداد را ۸۰ هزار پروژه اعلام کرده و تابناک به نقل از عضو هیئترئیسه مجلس نوشته است: بیش از ۸۷ هزار پروژه عمرانی نیمهتمام در کشور وجود دارد که تکمیل آنها نیازمند ۸۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی و منابع است.
اما رقم موردنیاز برای این پروژهها هم مورد اختلاف است. آقای منصوری معاون رئیسجمهوری، در سال ۱۴۰۱ رقم موردنیاز برای اتمام طرحها را ۹۰۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده است که معادل کنونی آن حداقل ۲ برابر است. برخی گزارشها هم از رقم ۳ هزار هزار میلیارد تومان برای امروز حکایت دارد.
با فرض کمترین تعداد و اعتبار، باید گفت که حداقل ۱۰ سال بودجهی عمرانی کشور بهصورت کامل برای تکمیل این طرحها نیاز است. ضمناً از ۶۲ هزار پروژهای که رسماً اعلامشده، ۵۷ تا ۵۸ هزار پروژه، استانی و ۵ تا ۶ هزار پروژه هم ملی هستند.
طبق رقمی که آقای میر کاظمی در زمان مسئولیتش در سازمان برنامهوبودجه گفته و حداقلیترین رقم است، اعتباری معادل ۷۵ میلیارد دلار برای طرحها نیاز است. حال اگر روزانه بتوانیم دو میلیون و هفتصد هزار بشکه نفت بفروشیم و تمام درآمد آن را بدون کم کردن هزینههای ضروری (هزینههایی مثل نگهداری تأسیسات، دستمزد پرسنل، حملونقل، بیمه و… که حدود ۴۰ درصد مبلغ فروش را شامل هستند) به این پروژهها اختصاص دهیم، شاید بتوان به اتمام آنها امیدوار بود.
رقم مذکور، ۱.۵ برابر کل بودجهی کشور در سال ۱۴۰۲ است و واقعیت آن است که با فرض اراده و اولویت، آنچه عملاً ممکن است تخصیص یابد، در طی چند دهه آینده هم همگی را تکمیل نخواهد کرد. کما اینکه معاون اجرایی رئیسجمهور هم صراحتاً اعلام کرده با توجه به میزان بودجه، بهاندازه ۳۰ سال پروژه نیمهتمام در کشور وجود دارد.
برای فهم بهتر حجم این رقم، بد نیست بدانیم که هزینهی پروژهی مهمی چون ورزشگاه نقشجهان اصفهان به نرخ امروز، حدود هزار میلیارد تومان بوده که یعنی اعتبار لازم برای این طرحها، اندازهی ساخت ۳ هزار نقشجهان است. ضمناً با این مقدار پول، میشود ۵ بار کل شبکهی عظیم راههای کشور را کاملاً آسفالت کرد.
در خصوص هزینههایی که تاکنون برای این طرحها صورت گرفته، اگرچه رقم خاصی اعلام نگردیده است لیکن اگر هزینه زمین و زیرساخت را یکسوم در نظر بگیریم و با فرض پیشرفت ۵۰ درصدی برای کل پروژهها، یعنی حدود ۶ هزار هزار میلیارد تومان (و حداقل ۴ میلیون میلیارد تومان) سرمایهی رهاشده در این کشور وجود دارد که صدها برابر کل اختلاسهای انجامشده است.
از دلایل اصلی این وضعیت، فرمت بودجهریزیِ کشور و خصوصاً جزیرهای فکر کردن مسئولان، سهمبری بر اساس لابیها، نقش نمایندگان مجلس در برخی مصوبهها و تخصیصها و عدم عملکرد مناسب دستگاههای کارفرما و ناظر است.
وضعیت موجود در واگذاری طرحها، تصویب بودجه و تخصیص اعتبارات، عملاً باعث شده تا هر استانی به دنبال سهم بیشتری از آنها برود و در غیاب قانون و راهبرد مشخص، هر کس نقش فعالتر و لابی قدرتمندتری در این فرایند داشته باشد، سهم بیشتری هم خواهد گرفت؛ بماند ماجرای سفرهای استانی و روند مصوبات و تخصیصها…
اما استان ما هم برای جای نماندن از دیگران، ناچار از پذیرش روند حاکم است و خصوصاً باید چشم تیزتری به تخصیصهای ملی و اعتبارات موردی مثل اعتبارات سفرها داشته باشد و نقش مجمع نمایندگان، استاندار و سازمان مدیریت، بسیار پررنگ میتواند باشد.
باید اضافه شود که بودجهی عمرانی، دچار دردی به نام عدم تحقق هم میباشد. در تمام سالهای گذشته، میزان تحقق از ۶۰ درصد عبور نکرده است. همچنین باید به روند کاهشی سهم بخش عمرانی در بودجهی سنواتی کشور هم اشاره داشت. بهنحویکه از سال ۱۳۹۰ تقریباً هرساله سهم اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای به نسبت کل بودجه، کاهشیافته بهطوریکه این نسبت از ۲۴ درصد در سال ۱۳۹۰ به حدود ۱۱ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است.
و سخن پایانی، راهکار خروج از این وضعیت است که جدای از انتظام بودجهای، نیازمند عدم افتتاح هرگونه طرح و پروژه جدید، مگر موردی اورژانسی، است. تدوین برنامه هدفمند برای تکمیل پروژهها هم باید موردتوجه قرار گیرد. برنامهای که اولاً پروژههای با پیشرفت فیزیکی بیشتر را هدف قرار دهد و ثانیاً پروژهها را بر اساس توجیهپذیری و اهمیت و کاربرد، اولویتبندی کند.
*بیبرنامگی یا برنامهریزی نادرست، عامل بسیاری از مصائب و ازجمله پیدایش فقر و عقبماندگی است*. مولی علی (ع) هم بهصراحت، نداشتن برنامه در زندگی و سوءتعبیر را عامل فقر دانسته است. آن حضرت چه پیش از حکومت و چه در قدرت، نهفقط به دنبال موعظهی افراد یا حتی تغییر افراد که دنبال اصلاح ساختار بوده است.
*در استان کرمانشاه ما و برخلاف رویکرد روزمرهی برخی مسئولین، نیاز به نقشهی راه و راهبرد وجود دارد و سیستم مدیریتی، باید جهت توسعهای پیدا کند*. اگرچه برخی مصاحبههای استاندار محترم را باید به فال نیک گرفت که اولویت استان را تکمیل طرحهای نیمهکاره با پیشرفت بالای ۶۵ درصد اعلام کرده است ولی بدون چارچوب درست و برنامهای مشخص، تمام مقصود، حاصل نخواهد شد.
پیشتر اعلامشده بود که ۴۷۳ طرح با پیشرفت فیزیکی بالای ۷۰ درصد در استان کرمانشاه شناساییشدهاند و اگرچه سال گذشته ظاهراً ۱۰ طرح تکمیلشدهاند ولی امیدواریم تکمیل ۷۰ طرح اعلامی برای امسال، محقق گردد.
*نکته مهم و در حقیقت مهمترین راهبرد حلِ معضلِ پروژههای عمرانیِ نیمهکاره، استفاده از توانبخش خصوصی در تکمیل آنها است.* تقریباً در تمام موارد مشابه جهانی، مهمترین استراتژی، ایجاد بستر لازم برای ورود کم ریسک سرمایههای مردمی و بعد هم تعریف منابع جدید برای تخصیص و خصوصاً بهرهگیری از سرمایهگذار خارجی است.
در خصوص استفاده از ظرفیتهای مردمی و بخش خصوصی، متأسفانه چه در کشور و چه در استان تا امروز، دغدغه جدی در بین تصمیم گیران برای چنین ساختاری وجود نداشته و اهمیت و ضرورت ورود و مشارکت مردم در امر توسعه کشور، درک نگردیده است.
و بالاخره آنکه دولت سیزدهم طرح مولدسازی را ظاهراً برای خروج از این وضعیت ارائه کرده است. به این معنی که قصد داشته از محل عواید طرح مولدسازیِ املاک و داراییهای مازاد خود، به تکمیل پروژههای اولویتدار عمرانی بپردازد که البته از نتایج آن، تاکنون گزارش شفافی ارائه نشده است.