کد خبر: 7040 |
تاریخ انتشار : ۱۷ تیر ۱۴۰۳ - ۷:۲۱ |
پ

پایگاه خبر سیاسی ایران: مشکلاتی که بر سر راه دولت مسعود پزشکیان قد علم کرده است بر هیچ فرد آگاهی پوشیده نیست. اینکه چگونه می‌توان از این کوه صعب‌العبور به سلامت عبور کرد، بسته به عوامل بسیاری است که لازم است اهل دانش و تجربه از موضعی واقع‌بینانه و صبورانه به طرح آنها بپردازند و رئیس دولت و همکارانش نیز گوش شنوایی برای شنیدن و در صورت ضرورت ارادۀ محکمی در جهت به کار بستن آنها داشته باشند.

احمد زیدآبادی در هم میهن نوشت:ایران در نیم قرن گذشته، دو دورۀ هشت‌ساله از ریاست‌جمهوری دو چهرۀ اصلاح‌طلب و اعتدالی را پشت سر گذاشته است. آن دو دوره، در درجۀ نخست نیازمند آسیب‌شناسی دقیق و بدون تعصب است تا از یک طرف اشتباهات گذشته تکرار نشود و از طرف دیگر، تجربه‌های معطوف به موفقیت در دستور کار دولت تازه قرار گیرد.

واقعیت این است که بسیاری از اصلاح‌طلبان نسبت به دو دوره ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی و میزان موفقیتش، تا اندازه‌ای تعصب به خرج می‌دهند و از آسیب‌شناسی رفتارها و عملکردهای سیاسی در آن دوره چندان استقبال نمی‌کنند. این در حالی است که شخص آقای خاتمی چنین تعصبی نسبت به عملکرد دولت خود ندارد و معمولاً فروتنانه به پاره‌ای مشکلات بنیادی در زمان ریاستش بر دولت معترف است.

یکی از آسیب‌های بزرگ دولت اصلاحات، مشخص نبودن جایگاه نخبگان و کنشگران سیاسی و مطبوعاتی در نظام تصمیم‌گیری دولت بود. در آن زمان، چهره‌های معروف سیاسی و مطبوعاتی بسیاری بودند که به‌طور روزانه دربارۀ مسائل مختلف نظر می‌دادند اما نسبت آنها با دستگاه دولت اصلاً مشخص نبود.
برای نمونه بعد از گذشت بیش از ربع قرن هنوز روشن نیست که سعید حجاریان چه نسبتی با دولت آقای خاتمی داشت و آیا استراتژی مورد نظر او دربارۀ «فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا» تا چه اندازه مورد قبول و رضایت آقای خاتمی و کابینه‌اش بود. با این حال، رقبای سیاسی دولت که بخش اصلی قدرت را در ساختار حاکم در دست داشتند، نه‌فقط تک‌تک سخنان و حرف‌های آقای حجاریان را به حساب دولت خاتمی می‌گذاشتند، بلکه حتی نوشته‌های اصطلاحاً «جنجالی» و پرسروصدای اکبر گنجی را هم بخشی از برنامۀ دولت معرفی می‌کردند!

منظور از طرح این بحث این نیست که لازم بود دولت از کنشگرانی که تمام فراغت و آسایش خود را به زعم خویش صرف کمک به دولت می‌کردند، اعلام برائت کند و آنان را در برابر انواع آزار و اذیت‌های رقیب، به حال خود رها سازد. در واقع منظور این است که حداقلی از هماهنگی بین این کنشگران و رئیس دولت وجود نداشت و این نیز نتیجۀ عدم ارتباط ارگانیک بین آنها بود. در نتیجۀ عدم ارتباط مستقیم و دوجانبه، هر کس خر را به سمت دلخواهش راند. نهایتاً نیز کار بدانجا کشید که اجزاء مختلف اصلاح‌طلبی به سمت هم شلیک کردند و قدرت یکدیگر را تباه ساختند. ضمن آنکه چهره‌های معروف و مؤثر آن نیز یا اسیر بازداشت و زندان شدند و یا اینکه مثل سعید حجاریان مورد ترور فیزیکی قرار گرفتند.

    برچسب ها:
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط پایگاه خبر سیاسی ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    نظرتان را بیان کنید