در روزهای گذشته یکی از تحلیلها پیرامون انتخابات روز جمعه، مسئله رأی قومیتی بود. تفاوت آرا دو نامزد مرحله دوم انتخابات در استان آذربایجان غرقی که زادگاه پزشکیان بود و همچنین سایر استانهای آذریزبان، این گزاره را به برخی تحلیلها کشاند که رأی نامزد پیروز ناشی از تعصبات قومی بوده است و نه مسائل سیاسی و اقتصادی یا سایر تضادها در دیدگاههای وی با سعید جلیلی.
آنگونه که تسنیم روایت کرده، این مسئله موجب شد حتی برخی تحلیلها گاهی موضع ضدامنیتی داشته باشند و با عینک بدبینانه و رادیکال به مسئله نگاه کنند؛ حال آنکه بهرغم صحت این مسئله، عامل اصلی برد و باخت در انتخابات روز جمعه با نگاهی به آمارها ورای این تحلیل است و طرح چنین گزاره غلطی مطمئناً موجب ایجاد شکاف و گسل در جامعه خواهد شد که در ادامه به برخی ازین موارد اشاره میکنیم:
رأی براساس زادگاه نامزدها یا اصطلاحاً آنچه نامش را رأی قومیتی گذاشتند، در ادوار گذشته نیز مسبوق به سابقه است؛ برای مثال در انتخابات سال ۸۴ همه نامزدها (بهجز مصطفی معین) در زادگاهشان بالاترین رأی را کسب کردند، حتی محسن مهرعلیزاده که نفر آخر انتخابات ۸۴ بود در سه استان آذریزبان و بهرغم حضور نامزدهای شناختهشده، نفر اول شد یا علی لاریجانی نفر ششم انتخابات در مازندران توانست بالاترین رأی را کسب کند.
پراکندگی آرای نامزدها در استانهای مختلف در انتخابات سال ۸۴
این مسئله در ادوار دیگر نیز به چشم میآمد و امری طبیعی است که افراد با همشهری یا همزبان خود ارتباط بیشتری برقرار کنند اما نقیض آن نیز بارها رخ داده است؛ برای مثال حسن روحانی بهرغم آنکه در انتخابات سال ۹۲ بیشترین رأی را در استان سمنان کسب کرده بود اما در سال ۹۶ در آن استان از شهید رئیسی شکست خورد و یا میرحسین موسوی در انتخابات سال ۸۸ نتوانست اکثریت آرا را در استان آذربایجان شرقی کسب کند.
مسعود پزشکیان از دوره هشتم مجلس تاکنون هربار با رای بالا وارد مجلس شده است و چهره شناختهشدهای برای مردم تبریز است؛ بهعلاوه اینکه وی در دهه هفتاد رئیس دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود و بعد از اتمام دوره وزارت در دولت دوم اصلاحات، در تهران نماند و به تبریز بازگشت، همین مسئله بهطور طبیعی موجب میشد وی نفر اول این استان باشد.
این دوره بهخلاف سایر ادوار، بهجز مسعود پزشکیان، مسئله تعلق به اقوام برای سایر کاندیداها مطرح نبود. محمدباقر قالیباف، سعید جلیلی و قاضیزادههاشمی هر سه متولد مشهد هستند؛ علیرضا زاکانی و مصطفی پورمحمدی نیز سالهاست در تهران ساکناند و حیطه مسئولیتهایشان نیز در پایتخت بود لذا بهخلاف سال ۸۴ مرزبندی قومی بین نامزدها نداشتیم.
اگرچه اختلاف آرای دو نامزد مرحله دوم در استانهای آذریزبان بهویژه آذربایجان شرقی فاصله زیادی است اما تفاوت آرا در سایر استانها نشان میدهد تنها عنصر قومیت عامل موفقیت پزشکیان نبوده است، برای مثال در ۱۷ استان آرای رئیسجمهور منتخب نسبت به سعید جلیلی برتری دارد، همچنین بعد آذربایجان شرقی و غربی، تهران پیش از استان اردبیل قرار دارد و تفاضل مثبت پزشکیان در تهران بیشتر است.
همچنین زنجان بهعنوان یک استان آذریزبان تفاوت رأی دو کاندیدا ۱۱۲ هزار رأی و بعد از چند استان دیگر قرار گرفته است.
همچنین در برخی دیگر از استانها که جمعیت قابلتوجهی به استقبال جلیلی آمده بود، رأی کمتری از پزشکیان کسب کرده است و نمونه آن لرستان و کرمانشاه است. بعد از به مرحله دوم رفتن انتخابات و حضور دو نامزد از دو جناح مختلف، فضای دوقطبی انتخابات تشدید شد که همین امر موجب افزایش حدود ۱۰درصدی انتخابات شد. در دور اول انتخابات، دو نامزد متعلق به جبهه انقلاب مجموعاً ۱۲ میلیون و ۸۵۶ هزار رأی کسب کردند.
در دور دوم انتخابات و با افزایش دهدرصدی مشارکت، میزان آرای سعید جلیلی ۱۳٬۵۳۸٬۱۷۹ شد و آرای مسعود پزشکیان ۱۶٬۳۸۴٬۴۰۳، در حقیقت بیشتر از آنکه عنصر قومیت تعیینکننده باشد، قشر خاکستری و مردد جامعه که حتی مرحله اول انتخابات شرکت نکرده بود، تصمیم گرفت به نامزد جناح رقیب رأی دهد.