روزنامه هم میهن نوشت: نکته مهم و کلیدی آن است که آنها پس از این ضربه مهلک و تاریخی که پروژه خالصسازی را به محاق موقتی برد، بیکار ننشستهاند و با عزمی دوصدچندانتر به کارزار تسویهحساب سیاسی با رقبای دیرین باز خواهند گشت و از حسن اتفاق، یک دستمایه دندانگیر و جالبتوجه برای قدرتنمایی و احیای تسلط گفتمانی بر اردوگاه جبهه موسوم به «انقلابی» در برابر قالیباف در وهله اول و سپس در تقابل با دولت پزشکیان در گام بعدی، پیش روی دارند.
واضح است که رایاعتماد به همه وزرای معرفیشده، گزینه مطلوب و ایدهآل برای دولت در آغازین گام آن خواهد بود و تسهیلکننده مسیر. اما اگر بر فرض یک یا چند گزینه وزارت هم رایاعتماد نگیرند، دولت با تعیین سرپرست میتواند به رتقوفتق امور بپردازد و از این خوان سخت، گذری موقت رقم زند. اما اگر قالیباف نتواند در همراهی با دولت و در رقابت با مخالفان و رقبای مشترک، وزن و اعتبار خود را در مجلس به رخ بکشد؛ بیشک برای ادوار بعدی انتخاب هیئترئیسه و نیز اداره مجلس با توجه به براق شدن مخالفان زخمخورده، کار سخت و طاقتفرسایی پیش رو خواهد داشت.
کسانی که نتوانستند او را آنگونه که میل و تمایل داشتند در ورای انتخابات پرحاشیه مجلس دوازدهم و در تکمله آن از حیز انتفاع ساقط کنند و او را هم به سرنوشت حذفیهای پروژه خالصسازی مبتلا سازند، اکنون بیکار ننشستهاند و در جریان رایاعتماد به وزرای کابینه دقیقاً به سراغ چند وزیری خواهند رفت که مورد اقبال و استقبال عمومی هستند تا به هر طریق ممکن و بهرغم تاکیدات و تصریحات در زمینه وفاقسازی و همافزایی قوا و ارکان نظام، مجلس تحت ریاست قالیباف را فاقد کارایی و وزانت حل مسائل جلوهگر کنند و نگذارند فرصت تاریخی همنوایی سه قوه به منصه ظهور برسد و پایان پروژه تاریخی خالصسازی رقم خورد و کلیت کشور و نظام از پازل طراحی چندساله به سلامت گذر کند.
از طرف دیگر، افکارعمومی را نسبت به او و احیای دوبارهاش در صحنه سیاسی کشور بدبین و دلسرد کنند. بدیهی است که در هر شرایط و حالتی و هر چه نتیجه فرآیند بررسی گزینههای وزارت باشد، در وهله اول خوب و بدش بیش و پیش از هر کسی به حساب قالیباف و نحوه مدیریت او در مجلس نوشته خواهد شد. حال باید منتظر ماند و دید که آیا قالیباف میتواند بهمثابه آن اسطوره سیاستورزی چند دهه اخیر در ریاست یک مجلس چندبُعدی، بازی را آنگونه چینش و آرایش دهد که یک سیاستمدار کارکشته و قابلاطمینان و دارای وزن و اعتبار احیاکنندگی در سپهر سیاسی رخ نمایاند؟