تحرکات اخیر پیرامون انتخاب رئیس جدید دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بار دیگر نگرانیهایی جدی را در میان فعالان حوزه سلامت و مردم استان برانگیخته است. این بار نیز، پدرخواندههای خودخوانده، که منافع شخصیشان با سرنوشت بخش دولتی در تضاد است، در حال آمادهسازی چنگالهای خود برای تسلط بر این نهاد مهم هستند. دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، که پس از سالها آسیب و سوء مدیریت بهتازگی در مسیر بهبودی قرار گرفته، اکنون در آستانه چالشی جدید و جدی قرار دارد. انتخاب رئیس جدید این دانشگاه به آزمونی بزرگ برای دکتر ظفرقندی، وزیر بهداشت و درمان تبدیل شده است.
پدرخواندههای خودخوانده؛ کلکسیونداران “نبایدها”
افرادی که این روزها برای مدیریت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه مطرح شدهاند، اگر نگاهی به سوابق مدیریتیشان بیندازید، مجموعهای غنی از آنچه نباید در مدیریت سلامت باشد را به نمایش میگذارند. این افراد، با سابقهای روشن از گرایش به سودآوری از طریق مراکز درمانی خصوصی و مطبهای شخصی، بارها نشان دادهاند که به جای توجه به ارتقاء سلامت عمومی و توسعه بخش دولتی، تمرکز خود را بر گسترش منافع شخصی و مالی قرار دادهاند.
با استفاده از ابزارها و نفوذ خود در سیستم، این پدرخواندههای خودخوانده به دنبال استفاده از دانشگاه علوم پزشکی به عنوان پلی برای تقویت منافع تجاری خود هستند. آنها در این مسیر تلاش میکنند تا هرچه بیشتر بخش دولتی را تضعیف کرده و فرصتهای بخش خصوصی را تقویت کنند. در چنین شرایطی، انتخاب رئیس جدید دانشگاه، نه تنها تصمیمی مدیریتی، بلکه آزمونی جدی برای وزیر بهداشت در مواجهه با این شبکه قدرتمند است.
ریاست سهامداران بخش خصوصی بر دانشگاه ؛ تهدیدی برای سلامت عمومی
یکی از مسائل اصلی در این رقابت برای تصاحب مدیریت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، نقش سهامداران عمده پروژههای بخش خصوصی است. این افراد، که چراغ روشن کارخانههای چاپ اسکناس خود را در گرو خاموش شدن چراغ بیمارستانها و مراکز درمانی دولتی میبینند، به هیچ وجه نمیتوانند توسعه نظام درمانی دولتی را در اولویت خود قرار دهند. برای آنها، افزایش بیمارانی که به مراکز خصوصی مراجعه میکنند، برابر است با افزایش سود؛ و هر چه خدمات در بیمارستانهای دولتی تضعیف شود، کسبوکار آنها رونق بیشتری خواهد یافت.
این تضاد منافع باعث میشود که حضور چنین افرادی در مدیریت دانشگاههای علوم پزشکی، بهویژه در استانهای محروم مانند کرمانشاه، نه تنها تهدیدی برای توسعه خدمات درمانی باشد، بلکه به کاهش دسترسی مردم به خدمات بهداشتی و درمانی با کیفیت منجر شود. بیمارستانهای دولتی به عنوان آخرین پناهگاه مردم محروم، در سایه این مدیریتها به تدریج تضعیف شده و جای خود را به مراکز خصوصی گرانقیمت میدهند.
منافع شخصی در مقابل سلامت عمومی
افرادی که اکنون برای تصاحب مدیریت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه مطرح هستند، بارها ثابت کردهاند که تمرکز اصلیشان بر سودآوری و توسعه مراکز درمانی خصوصی است. این افراد، که سابقهای درخشان در فعالیتهای بخش خصوصی دارند، به هیچ وجه نمیتوانند از تضاد منافع خود با اهداف عمومی چشمپوشی کنند. سوال اصلی اینجاست: چگونه میتوان انتظار داشت که کسانی که منافع مالیشان در گرو رونق بیشتر مطبهای خصوصی است، بتوانند برای توسعه درمان در بخش دولتی برنامهریزی کنند؟
در چنین شرایطی، روشن است که هرگونه تصمیمی در جهت حمایت از این افراد و تفویض مدیریت دانشگاه به آنها، به معنای به خطر افتادن سلامت عمومی و تضعیف بیشتر نظام درمانی دولتی است. تجربه نشان داده که هر جا بخش خصوصی در حوزه درمان نفوذ کرده، خدمات بهداشت و درمان دولتی دچار افول شده و مردم به ناچار مجبور به پرداخت هزینههای گزاف برای دریافت خدمات درمانی در مراکز خصوصی شدهاند.
آزمون دکتر ظفرقندی؛ تصمیمی تاریخی برای سلامت استان کرمانشاه
اکنون دکتر ظفرقندی، به عنوان وزیر بهداشت و درمان، در برابر آزمونی تاریخی قرار گرفته است. انتخاب رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، بیش از هر زمان دیگری نیازمند دقت و هوشیاری است. وزیر بهداشت باید تصمیم بگیرد که آیا دانشگاه علوم پزشکی، که باید مأموریت اصلیاش خدمت به مردم و ارتقاء سلامت عمومی باشد، به دست کسانی سپرده شود که بیشتر به فکر منافع مالی و توسعه بخش خصوصی هستند؟ یا اینکه مدیریت این نهاد مهم به افرادی سپرده شود که دغدغه اصلیشان توسعه و بهبود نظام درمانی دولتی است؟
این تصمیم نه تنها بر سرنوشت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه تأثیر خواهد گذاشت، بلکه پیامدهای گستردهای برای نظام بهداشت و درمان استان خواهد داشت. وزیر بهداشت باید بداند که این انتخاب تنها یک تصمیم مدیریتی نیست، بلکه به معنای جهتگیری کلی سیستم درمانی استان در سالهای آتی است.
اگر افراد ذینفع در بخش خصوصی به قدرت برسند، مردم استان به زودی شاهد کاهش کیفیت خدمات درمانی در بیمارستانهای دولتی خواهند بود و در نتیجه مجبور خواهند شد به مراکز خصوصی با هزینههای سنگین مراجعه کنند. اما اگر انتخابی درست و مبتنی بر شایستگیهای علمی و مدیریتی صورت گیرد، دانشگاه علوم پزشکی میتواند به عنوان یک نهاد علمی و پیشرو، نه تنها به ارتقاء سلامت مردم استان کمک کند، بلکه الگویی برای سایر مناطق کشور نیز باشد.
نتیجهگیری؛ ضرورت انتخابی آگاهانه
انتخاب رئیس دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به آزمونی بزرگ برای دکتر ظفرقندی تبدیل شده است. این تصمیم، سرنوشت نظام بهداشت و درمان استان را برای سالهای آتی رقم خواهد زد. در این شرایط حساس، وزیر بهداشت باید با دقت و هوشیاری، از تسلط افرادی که تنها به فکر منافع شخصی و مالی خود هستند، جلوگیری کند.
دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به رهبری نیاز دارد که اولویتهای آن توسعه نظام درمانی دولتی، ارتقاء کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی، و خدمت به مردم باشد، نه گسترش مطبهای شخصی و مراکز خصوصی. تصمیم دکتر ظفرقندی در این آزمون تاریخی، میتواند سرنوشت سلامت عمومی استان را تعیین کند و از او انتظار میرود که در این مسیر با دیدی روشن و آگاهانه عمل کند.