شعیب نظری فعال سیاسی و رسانه: جناب رئیس جمهور، انتخابات به سرانجام رسید و تب و تابش آرام گرفته است. دیگر جای آن نیست که طعم تلخ چانهزنیهای پشت پرده و زیرمیزیهای سیاسی را دوباره به کام مردمی بچشانیم که سالها زیر فشارهای اقتصادی و اجتماعی سر خم کردهاند. اگر قرار است که رؤسای ستادی حضرتعالی در استان کرمانشاه برای دو میلیون نفر تصمیم بگیرند و مقدرات این دیار را به اختیار خود بگیرند،تو را به خیر و ما را به سلامت.
از صحبتها و نشانهها چنین برمیآید که قرار است کرمانشاه، این سرزمین زخمی و مغرور، به دست دو پزشک که بار دیگر در سایهسار سیاست فرصت جولان یافتهاند، سپرده شود. این دو بزرگوار که شاید زمانی از یاد برده بودند که سیاست را با کدام سین می نویسند ، اکنون گویا بازگشتشان به دنیای سیاست را نه برای مردم، بلکه برای پیشبرد منافع شخصی خود جشن گرفتهاند.
آیا این سرزمین، مستعمرهای بیش نیست که اینان بهتنهایی بر آن حکم برانند و تصمیم بگیرند که برای مثال چه کسی لایق منصب استانداریاش است و چه کسی نیست؟
آقای رئیسجمهور، کرمانشاه زخمی عمیق بر پیکر این خاک است، زخمی که اگر با درایت و دلسوزی درمان نشود، هر بار دردی تازهتر بر آن افزوده میشود. تیغ جراحی که در دست دو پزشک از دوستان شماست، آیا برای التیام این زخم است یا برای جراحتی دوباره؟
آیا قرار است روح این مردم در پای اقتدارگرایی چند فرد خاص قربانی شود؟
مردمی که دل در گرو امید به تغییر بستهاند، آیا سزاوارند که شاهد بازگشت افرادی باشند که به جای درمان دردهای این دیار، سودای قدرت در سر میپرورانند؟
اگر قرار است تصمیمها برای این سرزمین به دست کسانی سپرده شود که تنها رابطهشان با کرمانشاه، نامی بر ستاد انتخاباتی شماست، بدانید که این مردم دیگر تلاشی برای فریاد نخواهند کرد.
جناب دکتر پزشکیان، این مردم بارها عهد و امید بستهاند؛ بارها سرهاشان را برآسمان گشودند و دعا کردند تا شاید کسی بیاید که برای دردهایشان چارهای باشد، نه این که زخمی تازه بر جانشان بگذارد.
اینان مردمی نیستند که زیر بار سرسپردگی و تحقیر بروند؛ ریشه درخت استوار کرمانشاه به خون دلها و خاطرات سربلندی و آزادهگی آغشته است. آنان به شما رأی دادند، نه به چهرههایی که سایه سنگینشان بر پیکر این دیار افتاده است.
آیا رواست که جایگاه مردمان شرافتمند این خاک، بازیچهای باشد در دست کسانی که تنها یادگارشان، وعدههای فراموششده است؟ کرمانشاه، مستعمره نیست، کرمانشاه ملکطِلق هیچکس نیست. این سرزمین، در سایه و سر پناه آزادگی پرورش یافته، و نباید در لابهلای دستهای قدرتمند و دلهای سرد به دست فراموشی سپرده شود.
آقای رئیسجمهور، مردم کرمانشاه، به دستان شما چشم دوختهاند؛ دستی که باید حامی و راهنما باشد، نه ابزاری برای جابهجایی منافع و روابط. اگر سرنوشت کرمانشاه به دستان آنان که دغدغهای جز قدرتطلبی ندارند، سپرده شود، اعتماد این مردم به شما و به تمام آنچه روزی باور داشتند، نابود خواهد شد.
آری، آقای رئیسجمهور، اگر قرار است کرمانشاه به بازیچهای برای این دو چهره مبدل گردد، باشد که راهی دیگر در پیش گیریم، که شما را به خیر و ما را به سلامت .