آزمایش موشکی شامگاه جمعه (۱۸ آبان، ۸ نوامبر) ایران از شاهرود باعث شده بحث‌های فراوانی در خصوص آن شکل بگیرد. تأسیسات نظامی حساس این شهر در روز ۵ آبان در جریان تجاوز رژیم‌صهیونیستی به ایران مورد حمله قرار گرفت که باعث وارد آمدن آسیب به یک ساختمان در آن شد. پرتاب موشک دوربرد از این پایگاه حاوی این پیام مهم به آمریکا بود که نه تنها توان نظامی و تهاجمی ایران به طور کلی آسیبی ندیده است، بلکه تهران از تأسیساتی که مورد حمله واقع شده‌اند می‌تواند در صورت لزوم برای عملیات‌های آتی خود بهره گیرد.

در این میان موارد مهم دیگری هم وجود دارد. برخی گمانه‌زنی می‌کنند با توجه به هشدار ‌کمال خرازی، رئیس شورای روابط خارجی در خصوص افزایش برد موشک‌های ایران، تهران در آزمایش شاهرود یک گام به سمت این اقدام برداشته است؛ قدمی که گفته شده در راستای ساخت موشک‌های قاره‌پیماست.

ایران پیش از این با رونمایی از موتورهای سوخت جامد پیشرفته خود مانند سلمان نشان داده بود قادر است موشک‌های بالستیک قاره‌پیما را تولید کند. به نظر می‌رسد تهران با استفاده از یک موتور سلمان به برد بیش از ۳ هزار کیلومتر و به‌کارگیری هم‌زمان دو تا سه موتور در یک موشک، می‌تواند به بردهای فراتر از ۵ هزار کیلومتر دست یابد.

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی بدون آنکه بتواند از غرب دفاع کند، با ایفای نقشی ویژه در برنامه‌های نظامی و هسته‌ای ایران، خطرات را برای این مجموعه افزایش داده است. اگر نتانیاهو دست به تحریک آمریکا برای خروج از برجام نمی‌زد، ایران درحال غنی‌سازی ۶۰ درصدی نبود و اگر به جنایت‌هایش در غزه ادامه نمی‌داد و تهران را تحریک نمی‌کرد، برد موشک‌های ایران افزایش نمی‌یافت. شاید بتوان به طعنه بزرگ‌ترین ماشین غنی‌سازی ایران را سانتریفیوژ «P- netanya» نامید. تا پیش از آنکه وی برجام را به هم بریزد تهران با نمونه‌های تولید داخل‌ سانتریفیوژهای P-۱ و P-۲ غنی‌سازی می‌کرد اما امروزه ماشین‌های پیشرفته‌تر با طراحی داخلی به میدان آمده‌اند.
نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی همچنین نقشی بزرگ در برنامه موشکی ایران ایفا کرده و علاوه بر سوق دادن تهران به سمت ایجاد انبار موشکی و توسعه جدی نمونه‌های جدید، حالا به عامل افزایش برد موشک‌های ایران بدل شده است.

نکات
در خصوص مسائل تسلیحاتی محور مقاومت و ایران با توجه به تحولات اخیر نکاتی وجود دارد که در ادامه آمده‌اند.

۱- ایران می‌توانست سلاح‌های خود مانند راکت‌ها، موشک‌های بالستیک، موشک‌های کروز و پهپادها را در فرایندهای صنعتی تولید کند اما این کار برایش محدودیت‌هایی ایجاد می‌کرد. تولید صنعتی این تسلیحات نیازمند ایجاد خط تولید پیشرفته به‌وسیله تجهیزات خاص وارداتی بود که توسط تعداد کمی از کشورها تولید می‌شوند و ضمن قیمت بسیار بالا، امکان نظارت بر فروش و سرویس‌دهی این تجهیزات را در اختیار کشورهای سازنده قرار می‌دهد.
اگر ایران به سمت صنعتی‌سازی کامل صنعت موشکی و تسلیحاتی می‌رفت، هزینه‌ بالایی برای خرید این دستگاه‌ها پرداخت می‌کرد اما کشورهای مبدأ با شناسایی استفاده کننده، تحریم‌های خود را اعمال می‌کردند. در این صورت ظرفیت تولیدی ایران قفل شده و سپس به سمت کاهش می‌رفت. هم‌زمان شرکت‌های جهانی نیز از ارائه سرویس نگهداری و ارتقای دستگاه‌هایشان خودداری می‌کردند. یک عیب دیگر، تجمع مراکز تولید سلاح ایران در نواحی محدودی بود، به گونه‌ای که در این صورت زنجیره مراکز تولید موشک ایران در کمتر از ده نقطه اصلی متمرکز می‌شد.
تهران اما به جای سیستم تسلیحاتی صنعتی، به سمت سیستم کارگاهی یا شبه‌صنعتی رفت. این اقدام مزایای فراوانی داشت. نخست آنکه هزینه اولیه برای ایجاد مراکز تولید به شدت کاهش می‌یافت. سوم آنکه صنعت تسلیحاتی به دستگاه‌های به شدت پیشرفته مونتاژ که عمدتا غربی‌اند و امکان تحریم آن‌ها وجود داشت، وابسته نمی‌شد. استفاده از دستگاه‌های ساده‌تر در خط تولید که وفور بیشتری در بازارها داشتند، امکان نظارت موثر را از دشمن سلب کرد. باید توجه داشت به دلیل وجود دستگاه‌های ساده‌تر در خطوط تولید کارگاهی، ایران می‌توانست از دستگاه‌های داخلی نیز در خطوط خود بهره ببرد درحالی‌که در تولید صنعتی بسیار پیشرفته، دستگاه‌های تولیدی داخلی به اندازه کافی وجود نداشتند.
سومین مزیت این روش، امکان پراکنده کردن کارگاه‌ها در سراسر کشور است؛ زیرا برخلاف مراکز صنعتی می‌توان تعداد بیشتری کارگاه ایجاد کرد. چهارمین مورد به قابلیت پنهان‌سازی کارگاه‌ها از رصد اطلاعاتی مربوط است، درحالی‌که تعداد معدودی از مراکز صنعتی، به هیچ عنوان چنین امکانی را ایجاد نمی‌کنند؛ چه اینکه تکنسین‌ها و کارشناسان خارجی نیز برای نگهداری و تعمیر این دستگاه‌ها به این مراکز رفت و آمد پیدا می‌کنند.

پنجمین مورد، هزینه اندک بازسازی این کارگاه‌هاست؛ اگر دشمن به وسیله خرابکاری یا تهاجم به چنین مراکزی آسیب زد، بازسازی و یا ساخت مجدد آن‌ها چندان طول نمی‌کشد. ششمین مزیت، قابلیت انتقال سریع آن‌هاست. باید توجه داشت ایران حامی محور مقاومت است و باید از آن‌ها پشتیبانی کند. اگر ایران صرفا بر تولید صنعتی موشک‌ها متمرکز بود، در صورت نیاز باید محصول تولیدی را به دست محور مقاومت در لبنان یا یمن می‌رساند که کاری سخت و در بسیاری از مواقع نشدنی بود. در تولید کارگاهی اما می‌توان کارگاه‌های ساده را در مقاصد مورد نظر برای تولید سلاح ایجاد و مستقر کرد.
کشورهای مقصد نیز هرچند فاقد ظرفیت‌های لازم صنعتی به لحاظ زیرساخت و تکنسین هستند اما با تولید کارگاهی آشنایی دارند. بر همین اساس به جای فراگیری چندساله یک فرآیند صنعتی پیچیده و گرانقیمت، آن‌ها به سرعت فرایندهای کارگاهی را در مدت کوتاهی فرا می‌گیرند.
با این وجود، تولید و توسعه کارگاهی، معایبی نیز دارد. تسلیحات کارگاهی در رده‌های مشابه خود، در لبه فناوری قرار ندارند. به طور مثال موشک بالستیک در تولید شبه‌صنعتی، نسبت به موشک‌های تولیدی در فرآیند صنعتی در لبه فناوری قرار ندارد و از سوی دیگر نرخ از دست رفتن یا انحراف از مسیر نیز در آن‌ها بالاتر است. موشک‌های بالستیک تولیدشده در مراکز صنعتی پیشرفته، می‌توانند برای مدت طولانی در کشیک نظامی برای شلیک سریع قرار بگیرند بدون آنکه آسیب ببینند، اما استقرار بلندمدت موشک‌های بالستیک در فرایند شبه‌صنعتی در کشیک نظامی، مشکلاتی دارد. این موشک‌ها برای طولانی‌مدت نمی‌توانند در کشیک نظامی و درحالت آماده برای استفاده سریع قرار بگیرند و از سوی دیگر نرخ تخریب بالایی دارند؛ هرچند قیمت اندک آن‌ها پوشش‌دهنده این مشکلات است.