به گزارش پایگاه خبر سیاسی ایران ( https://khabarsiasi.ir)با اعلام نظر شورای نگهبان در مورد نامزدهای تایید صلاحیت شده برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، تکلیف بسیاری از جریان های سیاسی مشخص شد.
اصلاح طلبان به لطف عدم احراز صلاحیت دیگر نامزدها، روی مسعود پزشکیان به جمع بندی رسیده اند و اگر تصمیم بگیرند که در انتخابات شرکت کنند، احتمالا به او رای خواهند داد.
در اردوی اصولگرایان اما کمی اوضاع آشفته تر است. در میان نامزدهای اصولگرا، مصطفی پورمحمدی می تواند نامزد «مستقل» این انتخابات به حساب بیاید. او به سبب زعامت وزارت دادگستری در زمان روحانی به «اعتدال گراها» نزدیک است و به سبب زعامت وزارت کشور در زمان احمدی نژاد با «اصولگراها» قرابت دارد. از این رو، می تواند نامزد مستقل انتخابات شناخته شود.
در میان چهار نامزد دیگر، قاضی زاده هاشمی به سبب فعالت در بنیاد شهید، نماینده دولت سیزدهم شناخته می شود، هر چند بسیاری از دولتمردان روی او به اجماع نرسیده و بعید هم است که برسند، چرا که قاضی زاده هاشمی هرگز از اعضاء اصلی و مرکزی دولت سیزدهم نبوده و قدرت اتحاد دولتمردان را ندارد
در میان سه نامزد دیگر، محمد باقر قالیباف طرفداران مخصوص خود را دارد. طرفداران او در زمان انتخابات مجلس هم از او طرفداری کردند اما همان زمان هم مشخص شد که بدنه اصولگرایی از او حمایت نمی کند. او در انتخابات مجلس تهران نفر چهارم شد و این مساله شکست سختی برای او به شمار می رفت. شکستی که میتوان هشتم تیرماه تکرار شود و حتی موقعیت او در بهارستان را نیز تضعیف کند.
اگر طرفداران اصولگرایی را به ۴ دسته اصولگرایان سنتی و حزبی، طرفداران قالیباف، اصولگرایان جبهه پایداری و نواصولگرایان تقسیم کنیم ، به نظر می رسد که این ۴ جبهه روی یک نفر به اجماع نرسیده و نخواهند رسید.
قالیباف امیدوار است که با طرفداران دولت سیزدهم به ائتلاف برسد اما قدرت اصلی جریان اصولگرایی در دست نواصولگرایان و جبهه پایداری است. نواصولگرایان در انتخابات مجلس نیز فعالیت زیادی داشتند و از طریق ائتلاف با برخی اشخاص مهم مانند علی اکبر رائفی پور توانستند به پارلمان راه یابند.
از آن سو، جبهه پایداری هم قدرتمندترین شاخه اصولگرایی به حساب می آید. هنوز مشخص نیست جبهه پایداری از کدام نامزد حمایت خواهد کرد. پیش از ثبت نام نامزدها، اعلام شد که این جبهه نه از سعید جلیلی بلکه از پرویز فتاح حمایت میکند اما ممکن است بعد از مشخص شدن نتیجه نهایی و صدور احکام شورای نگهبان، روی سعید جلیلی به توافق برسند. نواصولگرایان نیز مانند جبهه پایداری مردد هستند. آنها نمیدانند میان زاکانی و جلیلی و قالیباف از چه کسی حمایت کنند. به همین دلیل، در قلب جریان اصولگرایی نوعی ابهام و تردید وجود دارد؛ ابهام و تردیدی که یا بعد از برگزاری مناظره ها و جدی شدن انتخابات کاهش می یابد و یا بیش از پیش می شود.
اصولگرایان و جستجوی یک قهرمان معنوی – انقلابی
اصولگرایان در ادوار اخیر انتخابات ریاست جمهوری همواره به چهره هایی نزدیک شدند که شمایلی «معنوی – انقلابی» داشته اند. افراد مورد نظر آنها از یک سو، آرمان های انقلابی داشته، به دنبال تحقق عدالت با شمشیر انقلاب هستند و از سوی دیگر، معصوم و مهربان و پاک بوده و شمایل یک قدیس را دارند.
زمانی که احمدی نژاد در سال ۸۴ پیروز انتخابات شد همین دو ویژگی به ظاهر متقابل را داشت. او از یک سو «شهید زنده» خوانده می شد. طرفدرانش بر ساده زیستی، صفا و صمیمیت و روح قدسی و معنوی اش تاکید داشتند و چنان ره افراط پیمودند که مدتی بعد، خودِ احمدی نژاد دور سرش هاله نور می دید. از آن سو، طرفداران احمدی نژاد او را یک بسیجی انقلابی می دانستند که قرار است با اشرافیت خاندان هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان به اصطلاح «لیبرال» مبارزه کرده و حق مردم مستضعف را از آنها بگیرد.
جستجوی قهرمان «انقلابی – معنوی» در سال ۱۴۰۰ هم ادامه یافت. شهید رئیسی از یک سو، سیدی بزرگوار، مهربان و ساده زیست بود و از سوی دیگر، قرار بود با مفسدین سیاسی و اقتصادی و دولتمردان حسن روحانی بجنگد و ایده ها و آرمان های انقلاب را احیاء کند.
به نظر می رسد هیچکدام از نامزدهای اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۳ از این دو ویژگی برخوردار نیستند. عده ای مانند قاضی زاده هاشمی پتانسیل قدیس شدن را دارند اما نمی توانند شمایل یک جنگجوی انقلابی را به خود بگیرند. عده ای مانند زاکانی، بیش از حد خشن بوده و از شمایل یک فرد آرام، اخلاق مدار، مهربان و قدیس مآب دور هستند. عده ای مانند سعید جلیلی و محمدباقر قالیباف از هر دو ویژگی به مقدار کمی برخوردارند. در واقع، این دو ویژگی در وجودشان آنقدر کم و رقیق است که نمی توانند در قالب یک قهرمان اصولگرا ظهور کنند.
در مورد قالیباف باید گفت که افرون بر حواشی خانوادهاش، تصمیمات سیاسی اشتباهش در سال های اخیر و تغییر ژست های سیاسی دائمی اش بر این مساله تاثیرگذار بود . این تغییرات بدون مبنا باعث شد اصولگرایان نسبت به قالیباف تردیدی دائمی داشته باشند و از نزدیک شدن به او بپرهیزند.