پایگاه خبر سیاسی ایران: مشکلاتی که بر سر راه دولت مسعود پزشکیان قد علم کرده است بر هیچ فرد آگاهی پوشیده نیست. اینکه چگونه میتوان از این کوه صعبالعبور به سلامت عبور کرد، بسته به عوامل بسیاری است که لازم است اهل دانش و تجربه از موضعی واقعبینانه و صبورانه به طرح آنها بپردازند و رئیس دولت و همکارانش نیز گوش شنوایی برای شنیدن و در صورت ضرورت ارادۀ محکمی در جهت به کار بستن آنها داشته باشند.
واقعیت این است که بسیاری از اصلاحطلبان نسبت به دو دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی و میزان موفقیتش، تا اندازهای تعصب به خرج میدهند و از آسیبشناسی رفتارها و عملکردهای سیاسی در آن دوره چندان استقبال نمیکنند. این در حالی است که شخص آقای خاتمی چنین تعصبی نسبت به عملکرد دولت خود ندارد و معمولاً فروتنانه به پارهای مشکلات بنیادی در زمان ریاستش بر دولت معترف است.
منظور از طرح این بحث این نیست که لازم بود دولت از کنشگرانی که تمام فراغت و آسایش خود را به زعم خویش صرف کمک به دولت میکردند، اعلام برائت کند و آنان را در برابر انواع آزار و اذیتهای رقیب، به حال خود رها سازد. در واقع منظور این است که حداقلی از هماهنگی بین این کنشگران و رئیس دولت وجود نداشت و این نیز نتیجۀ عدم ارتباط ارگانیک بین آنها بود. در نتیجۀ عدم ارتباط مستقیم و دوجانبه، هر کس خر را به سمت دلخواهش راند. نهایتاً نیز کار بدانجا کشید که اجزاء مختلف اصلاحطلبی به سمت هم شلیک کردند و قدرت یکدیگر را تباه ساختند. ضمن آنکه چهرههای معروف و مؤثر آن نیز یا اسیر بازداشت و زندان شدند و یا اینکه مثل سعید حجاریان مورد ترور فیزیکی قرار گرفتند.