در مدت زمان برگزاری رقابتهای انتخاباتی، پزشکیان مدام بر یک استراتژی تاکید داشت، همراهسازی تمام بخشهای اثرگذار سیستم برای اجرای برنامههای تدوین شده توسط نظام از طریق نیروهای باسواد، توانمند و معتدل. حتی صراحت تام و تمام پزشکیان در بیان این خواستهها هم نتوانست امید برخی از جریانها را از مدیریت او پس از پیروزی و جانمایی افراد مدنظر خود در کابینه آتی کمرنگ کند. از ابتدا خواستههای پزشکیان از معاون اول خود مشخص بود.
او به دنبال معاون اولی میگشت که از سطح سواد آکادمیک بالایی برخوردار باشد، تجربه حضور در دولت و مدیریت کلان را داشته باشد، انتخاب او واکنش منفی رهبران اصلاحطلب را برانگیخته نسازد، از افراط و تفریط به دور باشد، ذوب در جریان سیاسی خاصی نباشد، بر سیاست بینالملل اشراف داشته باشد، منافع ملی را فدای منافع جریانی نکند، به واسطه سابقه و توانمندی و… غالب بر وزیران باشد و مهمتر از تمام این موارد ارتباط خوبی با بیت رهبری داشته و مورد تایید مقام معظم رهبری باشد. هنگامی که تمامی این موارد را کنار هم بگذاریم دایره جستوجو بسیار محدود میگردد و در میان افراد دارای این ویژگیها عارف قطعا گزینه برتر محسوب میشود.
دکتر عارف با مدرک دکترای برق از دانشگاه استنفورد امریکا و با سوابق تحصیلی و علمی برجسته و به عنوان استاد و عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی شریف همواره به عنوان یکی از نخبگان و پیشگامان علمی کشور شناخته شدهاند. عهدهدار بودن وزارت پست، تلگراف و تلفن، ریاست سازمان برنامه و بودجه، بر عهده داشتن جایگاه معاون اولی در دولت خاتمی، سالها تجربه قانونگذاری در مجلس به عنوان نماینده تهران و رییس فراکسیون امید، تجربه فعالیت در حوزه مردم نهاد از طریق ریاست بنیاد امید، عدم خروج از مشی اعتدالی علیرغم فشار شدید جریانهای تندرویی که خواهان برخوردهای رادیکالی بودند و حتی در برابر مقاومت عارف دست به تخریب گسترده او زدند، روابط مناسب و محترمانه با بیت رهبری و عدم دریافت پالس منفی نسبت به او از سمت مقام معظم رهبری، اشراف بر تحولات جهانی و آگاهی کامل از الزامات حضور در جامعه بینالملل، او را گزینهای بسیار مطلوب برای تصدی پست معاون اولی در دولت پزشکیان کرده است و دقیقا در راستای وعدههای پزشکیان در طول رقابتهای انتخاباتی به شمار میرود.
در کنار تمام این موارد، دوستی دیرینه پزشکیان با عارف و قبول داشتن توان عارف و وجود هماهنگی حداکثری میان این دو نفر، دولتی کارآمد و یکدست که به جای منافع جریانی، تمام تمرکز خود را بر روی منافع ملی خواهند گذاشت نوید میدهد.
از این لحظه به بعد هرگونه تخریب عارف از سوی جریانها یا افراد منتسب به اصلاحات، در حکم سهمخواهی و منفعتطلبی محسوب خواهد شد و در حقیقت بازی در زمین تندروها و واپسگرایان به حساب خواهد آمد و موجب کاهش ظرفیت اجتماعی این جریان میگردد چراکه مردم این برخوردها را نه در راستای منافع ملی، بلکه در راستای منافع فردی و جریانی در نظر خواهند گرفت.
به نظر میرسد میتوان امیدوار بود به واسطه حضور افراد باسواد و معتدل که در هماهنگی بالایی با سیستم هستند، پس از سالهای طولانی، کشور در مسیر تصمیمگیری درباره پروندههای باز بسیاری است که عدم قطعیت در مورد آنها اقتصاد ایران را به سمت فروپاشی کشانده است و در صورت ادامه روندی که پزشکیان در پیش گرفته است شاهد اتفاقات مثبت قابلتوجهی در کشور خواهیم بود که در نهایت ثمره آن در سفره مردم پدیدار خواهد شد.